+ دور خودم میچرخم ، دوران بی فایده برای گذران روز هاست . ادم هی می دوه ولی هیچی تغییر نمیکنه ، فقط توی بدبختی عمیق تر فرو میره .

+ وقتی همه ی کار ها توی هم میپیچه و غصه ها رو سرت اوار میشن بابا غمگینه به خاطر کارش، داداشت یه جای دوره و معلوم نیست چی بهش میگذره ، مامانت غصه داره و تنها شده ،از دستت خون میچکه ، لباسات توی لحظه ی مهم میسوزه ، استادت عوضیه ، دنیا زشته ، و فردا قراره شمع 22 رو فوت کنی . وقتی میفهمی قید خیلی چیزا رو برای خودت زدی که دیگه نه حسرتی باشه نه شکستن غروری.میسازی با واقعیتی که هست نه با ای کاش ها و امیدها.

+ روز های 23 از اول به نظرم باید بهترین سال عمرم می بود ، شاید به خاطر همزمانی عدد 23 در سال و روز.

+ گذشت .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها